روشهاي سنتي فلز كاري عصر ساساني چون ديگر هنرهاي اين عصر بدون تغيير به دوران بعد انتقال يافت. همانندي دست ساختههاي فلزي سدههاي نخستين اسامي با نمونههاي مشابه ساساني به حدي است كه پژوهشگران و كارشناسان نامدار هنر ايران را درباره زمان ساخت آنها دچار ترديد كرده است. آثار فلزي متعددي در دست است كه پيوستگي ساختههاي اين دوره را چه از ديدگاه شكل و چه از نظر نقش مايهها آشكار ميسازد. از اينگونه آثار سيني برنزي گردي است كه در موزه برلن نگاهداري ميشود. در دايره مياني اين ظرف تصوير كوشك يا آتشكدهاي ترسيم شده كه در ميان 22 طاقنماي آراسته با طرحهاي اسليمي گوناگون محصور است. استرزي گوسكي ، زاره و پوپ اين سيني را از دوره ساساني ميشمرند و سوژه آن را از دوره اسلامي ميداند. اين اختلاف نظر در مورد جام موزه بالتيمور نيز كه طرحي از يك شاه و ملكه ساساني دارد، بين پوپ و گيرشمن وجود دارد.
شماري از اين گونه ظرفهاي فلزي در موزههاي جهان به ويژه در موزه ارميتاژ سن پترزبورگ نگاهداري ميشود. در اين ميان، از چند ظرف يا كتيبههايي كه خط پهلوي ساساني بايد ياد كرد كه اولي به امر شروين از شاهان سلسله مسمغان دماوند- كه حكومت او تا 141ق/758م ادامه داشته- ساخته شده است و ديگري به يك شاهزاده ساساني به نام دادبرزمهر تعلق داشت كه بين سالهاي 110-121ق/728-738م حاكم طبرستان بوده است و نيز دو ظرف نقره كه نام صاحبان آنها، پيروزان و مهربوجت را بر آن نوشتهاند و نقش شكارگاه بهرام گور بر آنها ديده ميشود.
گروهي ديگر از ساختههاي فلزي نخستين سدههاي هجري كه نماينده تداوم مكتب فلزكاري ساساني است. آن دسته از دست ساختههاي هنرمندان ايراني است كه افزون بر دارا بودن تمامي ويژگيهاي عصر ساساني بر آنها كتيبههايي به خط عربي نيز ديده ميشود. اينگونه آثار كه برخلاف آثار ياد شده پيشين به سهولت قابل تاريخ گذاري است و در تعلق آنها به دوره اسلامي جاي ترديد نيست، تا سدههاي 5 و 6 ق/ 11 و 12 م در ايران ساخته شدهاند. نمونه بارز اين گروه جام الب ارسلان سلجوقي است. اين جام كه در موزه هنرهاي زيباي بستن نگاهداري ميشود و تاريخ ساخت آن 459ق/1067م است، نام و القاب الب ارسلان به خط كوفي شيوه ايراني كنده شده است و نقش دو پرنده دريايي و دو بز بالدار به طور متقابل در دو سوي درخت زندگي به شيوه ساساني و پيش از آن ديده ميشود.
تنها تفاوت آشكار پديده آمده در آثار فلزي پس از دوره ساساني كاربرد مفرغ به جاي فلز گرانبهاي نقره است. هر چند در سدههاي نخستين گاهي كم و بيش آثار ساخته شده از نقره نيز ديده ميشود. اما فلز به كار رفته در بيشتر آثار اين دوره مفرغ است. روش آراستن اشياء با قطعهها يا نوارهاي نقره يا مس از سده 5 ق/11م رونق گرفت و در سده 6 ق/12م به اوج خود رسيد. يك ظرف مفرغي پايه و دستهدار با تاريخ ساخت 559ق/1163م در هرات كه كتيبهها و نگارههاي آن با ورقههاي نازك نقره و مس پوشانده شده، و پيشتر در مجموعه بوبرينسكي بوده است و اكنون در موزه ارميتاژ نگاهداري ميشود، نمونه برجستهاي از هنر فلز كاري در اين دوره است. تزيين ساختههاي فلزي بدين شيوه از مشرق ايران (خراسان )آغاز شد و تا موصل و ديار بكر گسترش يافت. شهرهاي همدان ، اصفهان و شيراز در ساختن اينگونه آثار فلزي شهرت داشتند.
اينكه نام برخي از هنرمندان ايراني بر ظرفهاي ساخته شده در موصل ديده ميشود، آشكارا نشان از مهاجرت هنرمندان از شرق تا غرب سرزمينهايي است كه در اين دوره سلجوقيان بر آن حكومت ميكردند. حتي شماري از هنرمندان به شام و مصر نيز رفتهاند. گونه گوني آثار فلزي چون انواع ظرفها، قلمدانها، جعبهها آينهها، پايه شمعدانها و به ويژه بخوردانها و عود سوزيهايي كه به شكل حيوانات ساخته شدهاند و ظرافتي كه در ساخت آنها بكار رفته است. اوجي تازه از هنر فلزكاري رانشان ميدهد. در ساختههاي اين عصر گاهي هنرهاي كنده كاري، طلا و نقره كوبي ، ترصيع با فلزات ، خوش نويسي و نگارگري به همراه يكديگر هنر فلزكاري را تكامل بخشيده است. كاربرد بسيار كتيبه به ويژه كتيبههاي كه انتهاي كشيدگيهاي عمودي حروف آنها با چهره انسان يا نقش حيوانات تزيين شده است، در اين دوره به خصوص در خراسان متداول بود.
هجوم مغول هر چند براي مدتي كوتاه هنر فلزكاري را به ركود كشاند، اما رونق گذشته به زودي بازگشت. ساختههاي فلزي سدههاي 7 و 8ق/ 13و 14م بيشتر از نوع مفرغي قلمزده با ترصيع نقرهاند. قلمدانهاي مشابه سدههاي پيشتر ، شمعدانهاي ريخته گري شده بزرگ و كوچك، هاونهاي برنجي ، كرههاي ترصيع شده با طلا و نقره و ابريقهاي مفرغي نقره كوب نقش و كتيبه دار كه در شيراز و آذربايجان و عراق و موصل ساخته شدهاند، در شمار اين آثارند. لشكركشي ويرانگر تيمور در دهههاي آخر سده 8 ق بار ديگر ركود تازهاي بر كار هنرمندان فلزكاري حاكم كرد؛ اما بازماندگان آنان از شهرهاي سراسر سرزمينهاي گشوده شده در سمرقند گرد آمدند و تجربيات هنرمندان همه سرزمينهاي زير فرمان تيمور با مكتبهاي هنري متفاوت تكامل و پيشرفتي تازه پديد آورد. نقش طراحان ، نگارگران و خوش نويساني را كه در اين دوره اوجي تازه در هنر ايران پديد آوردند ، نبايد در آثار فلزي اين عصر ناديده گرفت.
در سدههاي 10 و 11ق/16و 17م كه همزمان با حكومت پادشان صفوي است، هنر فلزكاري جايگاهي ويژه يافت. در اين دوره ساخت ظرفهاي مسي اغلب سفيدگري شده با انواع نقوش تزئيني ، به ويژه اسليي ميهاي پركار همراه با كتيبههاي بسيار خوش خط و نيز اشياء برنجي از جمله شمعدانهاي بلند- كه گاهي مدور و زماني چند ضلعي و ترك ترك و برخي با نقش مارپيچ بودند- رونقي ويژه گرفت. چيره دستي هنرمندان ايراني در اين دوره در ساختن آثار فولادي در خور تحسين است. اينگونه اشياء كه شامل گونههاي مختلف از دست افزارهاي كوچك چون قيچي قلمدان گرفته تا سپر و كلاهخود و شمشير و لوحههاي تزييني و جز آن است، با مهارتي اعجاب انگيز مشبك و طلاكوبي شدهاند. نقوش طلاكوبي شده بر فولاد در بيشتر موارد در حد تصاوير زيباي نگارگري شده بر كاغذ يا بوم داراي ظرافت و دقتند. شهر اصفهان در اين دوره از بزرگترين مراكز فلزكاري ايران به شمار ميآمد. اسطرلابهاي ساخته شده در اين دوره نيز افزون بر ارزش علمي از امتياز هنري برخوردارند. شيوه فلزكاري عصر صفوي در تمامي سدههاي 12 و 13 ق/18 و19م با كيفيتي فروتر ادامه يافت. |