در جامعههاي ايلي ايران نظام خويشاوندي بر رابطه ميان گروههاي نسبي و سببي استوار است و اصل پدر تباري، شكل غالب در ساختار خويشاوندي است. در اين ساختار، فرزندان از پدر نسب ميبرند و در پيوند با پدر، هويت اجتماعي مييابند و عضو دودمان و تيره يا طايفه پدر شناخته ميشوند. پدر در خانواده از اقتدار بسياري برخوردار است و پسران صاحب اختيار و وارث اصلي اقتدار و اموال و دارايي پدرند. فرزندان يك نياي واحد و مشترك حقيقي، يك رده يا شاخة دودماني در ايل را تشكيل ميدهند كه «اولاد»، «تش»، «گوبك» و… ناميده ميشوند. هر يك از اين واحدهاي نسبي، حق بهرهداري از آب و زمين و مرتع در ييلاق و قشلاق قلمرو ايل را دارد. اعضاي هر يك از شاخههاي بزرگتر ايل، مانند تيره و طايفه، و حتي خود ايل، جدا از روابط نسبي حقيقي ميان افراد واحدهاي دودماني درون خود ، به يك نياي مشترك آرماني نيز باور دارند و او را بنيانگذار تيره، طايفه يا ايل خود ميانگارند. گاهي نام ايل يا تيره و طايفه به نام اين نياي مشترك آرماني يا افسانهاي خوانده ميشود. مثلا اعضاي ايل بهمئي كهگيلويه خود را از تبار نيايي مشترك به نام بهمن ميدانند و افسانهاي براي پيدايش و شكلگيري ايل بهمئي نقل ميكنند.
نظام خويشاوندي در جامعه ايلي، وظيفه و نقش بسيار مهمي در همبستگي شاخههاي ايلي با يكديگر دارد و استواري و دوام آن، انسجام و يكپارچگي سازمان اجتماعي ايل واستمرار و بقاي آن را تضمين ميكند. واحدهاي توليدي فعال در ايل ، بيشتر براساس همبستگي ميان خويشاوندان نسبي و سببي شكل ميگيرد و كار ميكند.
ازدواج: در ميان جامعههاي ايلي ايران ازدواج بيشتر به شيوه درون همسري است و در گروههاي دودماني و پيوسته، بيرون از شبكه محارم و در درون تيره و طايفه صورت ميگيرد. ازدواج ميان عمو زادگان، خاله زادگان، عمه زادگان و دايي زادگان، به ترتيب از ازدواجهاي ترجيحي به شمار ميرود ازدواج ميان اعضاي دودمانهاي سران ايل به دليل هدفها ي سياسي و اقتصادي به صورت برون همسري، و با افراد خاندانهاي سران ايلهاي ديگر نيز انجام ميگرفته است. در ايلهايي كه ارزش و منزلت اجتماعي افراد بر اساس قشربندي اجتماعي تعيين و مشخص ميشد، ازدواجها بيشتر درون قشر اجتماعي انجام ميگرفت. مثلا خانها و كلانتران ايل قشقايي كه از قشر اجتماعي برتر جامعه به شمار ميآمدند، غالبا از خانوادههاي درون قشر خود، گاهي نيز از قشرهاي ديگر ايل همسر اختيار ميكردند. ازدواج ميان نوازندگان، چلنگران، سلمانيها و … كه از پايينترين قشر جامعه به شمار ميرفتند، درون گروهي بود و گروهها و قشرهاي ديگر به آنها زن نميدادند واز آنها زن نميگرفتند.
در جامعههاي ايلي ايران رسم چند زني دادن شيربها از سوي خانواده داماد به خانواده عروس، معمول بود. رسم چند زني، بيشتر در ميان ايلات و عشاير كرد و قشر خوانين، كلانتران و دامداران بزرگ و ثروتمند ايلات ديگر ايران رواج داشت. مؤلف شرفنامه درباره تداول رسم چند زني درميان كردها، ظاهرا در ميان خوانين و كردهاي متمكن، و نه رعايا، مينويسد: اكراد به پيروي از سنت نبوي، 4 زن به نكاح در ميآورند. اگر قوت و قدرت داشته باشند، 4 جاريهي ديگر به آن ميافزايند تا اولاد و اتابعشان فراوان گردد.
در ايل باصري، گلهداران ثروتمند غالبا چند زن ميگرفتند، زيرا به آساني ميتوانستند هزينه زندگي را براي همسران بيشتري تأمين كنند.
دختران ايلياتي، پس از شوهر كردن معمولا خانه و خانواده پدر را ترك ميكردند و به خانوادهي شوهر ميپيوستند. بارث مينويسد: در ايل باصري: دختر خانواده پس از ازدواج و تشكيل هستة يك خانواده جديد، به شوهر ميپيوست و پس از چند شب زندگي در يك چادر جداگانه، به خانواده شوهر ملحق ميشد و درچادر آنها زندگي ميكرد. اين دوره ، كوتاه بود و معمولاپس از به دنيا آمدن نخستين فرزندشان از خانواده شوهر جدا ميشدند و در چادري ديگر خانواده مستقل تشكيل ميدادند.
طلاق:در ميان مردم ايلياتي طلاق زشت و ننگ شمرده ميشود. درجامعه ايلي- عشايري ايران، اين امر كمتر اتفاق ميافتد، مگر در موارد بسيار خاص كه فرهنگ ايلي آنرا پذيرفته باشد. در ميان تركمنهاي ايران، طلاق مجاز نبود و اين سنتي بازمانده از فرهنگ اقوام ترك بود. ممنوعيت طلاق در مورد ازدواج مرد تركمن با زن غير تركمن ، اعمال نميشد.
خانواده: كوچكترين واحد اجتماعي جامعهي ايلي خانواده است. ساختار خانواده بر روابط زن و شوهري ، پدر و مادر و فرزندان نهاده شده است. تشكيل خانواده در ايلات، بنابر نظر افشار نادري يك امر ضروري است. ليكن ضرورت آن يك الزام يا سنتي نيست، بلكه به نظام تقسيم كار ميان دو جنس زن و مرد و ناتواني مرد در ادامه زندگي در ايل، بدون همكاري زن، مربوط ميشود. بارث خانواده را در ايل باصري، واحد اساسي جامعه و واحد توليد و مصرف ميداند و مينويسد: خانواده بر تمام دارايي منقول، شامل گله حق و حقوق دارد و حتي در مواقعي ميتواند همچون واحدي مستقل براي مقاصد سياسي عمل كند. نظريه واحد توليد بودن خانواده را برخي به تمام ايلات ايران تعميم دادهاند.
در ايلات ايران اشكال گوناگون خانواده، از خانواده هستهاي ساده و مركب گرفته تا خانواده گسترده و گسسته يا ناقص وجود دارد. مثلا در ايل باصري و گروههاي ايلي جنوب ايران، خانواده، كوچك و بيشتر هستهاي بود. مردان پس از ازدواج، سهم دام خود را از پدر ميگرفتند و خانواده مستقلي تشكيل ميدادند. در صورتي كه در ميان تركمنها و شاهسونها، خانواده بزرگ و گسترده بود و مردان پس از ازدواج تا زماني كه براي كار مستقل در جامعه ايلي آمادگي نمييافتند، از خانواده و چادر پدر جدا نميشدند. افشار نادري برخلاف نظر ديگران ، خانواده در جامعه ايلي را، نه يك واحد توليد و مصرف، و نه به شكل وسيع يا گسترده ميبيند. او شكل گسترده خانواده را مختص قشر خوانين و كدخدايان ميداند. |