سحر و جادو از زمانهاي بسيار دور ميان انسانها رواج داشته است . در ايران نيز ، اشكال و صور و معدودي از سحر و جادو در ادوار گذشته رايج بود و اين گونه اعمال و عقايد بيشتر ريشه در اساطير و دوران پيش از اسلام داشته است . در حال حاضر ، با توجه به تغييرات فرهنگي و اجتماعي ، گسترش نفوذ اسلامي و ارتقاي سطح سواد و بينش علمي نسل جديد ، اين گونه عقايد به طرز چشمگيري پالايش يافته است و بدين لحاظ در ايران حاضر آثار و صور چندان از سحر و جادو و خرافات به چشم نميخورد .
نيروهاي فوق طبيعي : برخي از ايرانيان به موجودات نامرئي جن و فرشته معتقدند ، به اعتقاد آنان ، اين قبيل موجودات ميتوانند به گونههاي مختلف ظاهر شوند و فرشتگان موجودات زيباي بالداري هستند كه با انسان همواره رابطة معنوي دارند و هنگام نياز او را ياري ميرسانند.
روح : ايرانيان با توجه به معتقدات مذهبي خويش ، به وجود روح نيز اعتقاد دارند . اعتقاد به گونههاي زندگي پس از مرگ ، به شكلهاي گوناگوني ديده ميشود ، از جمله رفتن بر سر مزارِ درگذشتگان در آخرين پنجشنبه ( = شب جمعة ) سال و در طول سال ، در برخي شب جمعهها و جمعهها . شمع روشن كردن ، آب بر سنگ مزار افشاندن و خيرات كردن انواع خوردني و نوشيدني و فاتحه خواندن و طلب خير و بركت كردن .
مراسم سوگواري : بنا به اعتقاد مذهبي مسلمانان ، وقتي مرگ مسلماني فرا رسيد ، پيكرش را رو به قبله ميخوابانند و اجزائي از قرآن كريم ، به ويژه سورة « يس» براي آرامش و آمرزش او ميخوانند طبق مراسمي ، پيكرش را غسل ميدهند و سپس او را در پارچة سفيدي ( = كفن ) ميپوشانند . هيچ جاي كفن دوخته نميشود و تنها متوفي را در آنميپيچند و دو سوي پارچه را گره ميزنند . طبق دستور اسلام ، بر ميت نماز گزارده ميشود و به هنگام حمل جنازه ، كلمات شريفة « لا اله الا الله » را تكرار ميكنند سپس جسد را از تابوت به در آورده و در قبر بر پهلوي راست به سوي قبله ميخوابانند و دعاي مخصوص اموات را بر او تلاوت ميكنند . مراسم عزاداري براي شخص فوت شده ، با توجه به طبقة اجتماعي و گروه قومي آن ، متفاوت است . با اينهمه، در مراسم عزاداري مشتركاتي وجود دارد : معمولاً يك تا سه روز پس از فوت ، مجالس سوگواري مخصوص ختم قرآن داير ميشود . مجلس ختم زنانه را اغلب در خانه و مجلس ختم مردانه را در مسجد بر پا ميدارند . صاحب خانه و عزاداران نزديك در ميايستند و عدهاي ديگر مهمانان را پذيرايي ميكنند . در گوشة مجلس ، دو يا سه قاري پيوسته قرآن ميخوانند و كساني گلاب در كف دست حاضران ميريزند . معمولاً پذيرايي با قهوه يا چاي و سيگار يا قليان است . بيشتر مواقع ، واعظي به منبر ميرود و دربارة معاد و اخلاق سخن ميگويد و پس از ذكر خيري از متوفي ، مجلس را با ذكر مصيبت امام حسين ( ع) ختم ميكند . واپسين بخش اين مراسم سلام بر امام حسين ، امام رضا و مهدي صاحب الزمان (ع) است ، سپس جمع متفرق ميشوند .
معمولاً در اتاق متوفي ، سفرهاي از شال ترمة كشميري ميگسترند و بر آن گلدان و قدحهاي گل و لاله و شمعدان و صندوقي حاي سي جزء قرآن كريم و شيشههاي گلاب ميگذارند . در مدت ختم ، خانوادة متوفي دست از كار ميكشند و در خانه مينشينند . پس از يك هفته ، خانواده و خويشان و دوستان با حلوا و خرما به گورستان روي ميآورند و بر مزار متوفي گرد ميآيند . سنگ لوح قبر كه در همين ايام بر مزار متوفي نصب ميشود ، شامل نام و نسب و تاريخ وفات اوست و گاهي عبارتهايي به نظم و نثر نيز بر آن نقش ميكنند . چهل روز پس از مرگ ، دوباره بر سر قبر متوفي فراهم ميآيند و مراسم مخصوص « چلّه » را به جاي ميآورند ، و در آن ، از جمله روضه خواني و ذكر مصايب شهدا معمول است . چون سال مرگ به پايان رسيد ، دوباره گورستان ميروند و از مرده براي تبديل جامة سياه به لباس عادي رخصت ميگيرند . راسم سوگواري از ابتدا ، يعني وفات كسي تا سال بعد همان روز شامل اين مواد است : خاك سپاري ، مراسم ختم مردانه و زنانه ، شب سوم ، شب هفت ، چلّه ، بازديد پس دادن ، شب سال مرده و نخستين عيد پس از مراسم سوگواري .
زندگي پس از مرگ : بر اساس اسلام ، معاد يكي از اصول عمده است و اين موضوع در اصل شامل اعتقاد به روز جزاست . اما دربارة زندگي پس از مرگ و سرنوشت روح ، اعتقادات متفاوتي از سوي گروههاي قومي مطرح ميشود . البته مشابهتهايي در اين زمينه وجود دارد .
شبهاي جمعه ارواح مردگان آزادي دارند و بالاي بام خانة خود ميآيند و به سخنان اهل خانه گوش فرا ميدهند . از اين رو ، جز به دعاي خير و تلاوت آيات قرآني نبايد از آنان ياد كرد . بعضي ميگويند كه روح اموات بسته به نيكي يا بدي كه در اين جهان كرده باشند ، مستقيم به بهشت يا به دوزخ ميروند . گروهي ديگر را عقيده بر آن است كه ارواح در فاصلة بهشت و جهنم يعني در عالم « برزخ » تا روز داوري باقي خواهند مانده و فقط در آن روز جايگاه ابدي آنها تعيين خواهد شد و اين تفكري است متكي به قرآن كريم .
خانوادة متوفي ، كارهايي براي « خيرات » انجام ميدهند ، از جمله مستحب است كه پس از مرگ كسي ، مدت سه روز قاري بر سر قبر او بگمارند تا آيات قرآن تلاوت كند و بر آنند كه اين امر رنج و پريشاني ميت را در روزهاي سخت سؤال و جواب آرامش خواهد داد. خيرات و مبرات هم براي بخشايش روح درگذشتگان ، مؤثر است . از اين رو ، براي مرده حلواي عزا ميپزند و شيربرنج و شله زرد تهيه و در شبهاي جمعه و شبهاي مقدس ديگر ، ميان فقيران تقسيم ميكنند . بخشش خرما هم ثواب دارد ، زيرا معروف است كه روح مرده ، هر غروب پنج شنبه به گورستان باز ميگردد و بستگان ميت بايد به سر قبر او بروند و دعا بخوانند و به بيچيزان و مسكينان احسان كنند . گويند بوي خوش حلوايي كه بر گور ميگذارند ، ماية التداذ روح ميت خواهد شد . گلاب پاشيدن روي قبر نيز از اين روست . |