هزارة سوم پ.م. يا چند رويداد بسيار مهم و تاثير گذار در زندگي ساكنان فلات ايران و خصوصاً دشت خوزستان قرين است كه هر يك از آنها در حيات اجتماعي ـ فرهنگي و اقتصادي آنان نقش به سزايي داشته است .
رويدادهاي مهم اين دوره عبارتند از :
1. پيدايش و رواج خط و كتابت در مناطقي از ايران ؛
2. كشف فلز تركيبي ( آلياژي ) مفرغ ؛
3. قدرت يافتن سلسلة عيلامي « آوان » و ظهور و تجلي فرهنگ و مدنيّت عيلامي ؛
4. پيدايش شهر نشيني و گسترش كلان شهرها
___________________________________________________________________________________________
1. پيدايش خط
گر چه پيدايش و رواج خط و كتابت نخستين بار در نيمة دوم هزارة چهارم پ. م . در جنوب بينالنهرين و توسط كاتبان و دبيران سومري تحقق يافت ، اما گسترش و تكامل آن به آغاز هزارة سوم پ. م . مربوط ميشود .
« سومري»ها ـ كهنترين ساكنان شناخته شدة جنوب بينالنهرين ـ قومي متمدن و پيشرفته بودند . از آنان با عنوان ساكنان غير سامي بينالنهرين ياد كردهاند . كاتبان سومري با ابداع خط ميخي تصويري جامعة بشري از دوران مجهول و تاريك ما قبل تاريخ وارد مرحلة تاريخي كردند .
كمي بعد از پيدايش خط ميخي تصويري سومري و بابلي ساكنان منطقة شمالي دشت خوزستان و كوهپايههاي زاگرس نوع ديگري از خط ميخي تصويري را ابداع كردند كه به خط « ما قبل عيلامي » مشهور شد .
گر چه اكثر صاحب نظران خط و زبانهاي باستاني بر اين عقيدهاند كه منشاء پيدايش خط از غرب ايران يعني جنوب بينالنهرين و سرزمين سومر بوده و پروفسور « والترهينتس» مينويسند : « در 3000 سال قبل از ميلاد وقتي كه سومريها خط تصويري را به عنوان بهترين وسيله براي مكاتبات خود اختراع كردند اين ابداع به سرعت به همسايگان عيلامي آنها رسيد » وي اضافه ميكند : « صرف نظر از اختلاف در جزئيات ، ترديد نبايد كرد كه خط تصويري عيلامي بر مبناي سرمشق سومري تدوين شده است . اين خط به سرعت گسترش يافت و تقريباً همزمان در شمال شرق كاشان ( ميان تهران و اصفهان ) و در شرق و دور و جنوب در كرمان ظاهر شد » ، امّا فرضية ديگري نيز در ساليان اخير مطرح شد كه سير پيدايش و تاثير گذاري خط پروتو عيلامي ( = ما قبل عيلامي ) را از شرق به غرب ميداند و معتقد است كه خط و نگارش تصويري ابتدا در حوزة درّة سند و نواحي جنوب شرقي ايران به ظهور رسيد و سپس به فارس و دشت خوزستان راه يافت . اين فرضية بر اساس كشف علائم پيكتوگرافيك و الواح پروتو عيلامي در كاوشهاي « موهنجودارو » ، « شهداد » ، « شهر سوخته » « تپة يحيي » ، ( لاية IVC ) ، « تپة قزير » شكل گرفته است .
فرضية جديد به « نظرية تك ريشهاي بودن خط » با ترديد مينگرد و معتقد است همان گونه كه خط هيروگليف (خط تصويري مصري ) همزمان و منتزع از خط تصويري سومري به وجود آمد ، در درة هند و جنوب شرقي ايران نيز خط تصويري ديگري به نام پروتو عيلامي شكل گرفت و رواج يافت .
تپة چغاميش دزفول را بايد نخستين مركز در ايران داسنت كه خط و كتابت اوّل بار در آنجا ظاهر شده است . چغاميش تپهاي است بزرگ كه در حاشية دشت شوش و 25 كيلومتري جنوب شرقي دزفول واقع شده است . اين تپه را هيئت مشترك باستانشناسان اعزامي از دانشگاه كاليفرنيا و مؤسسة شرق شناسي دانشگاه شيكاگو به سرپرستي « پروفسور پينهاوس دولوگاز » و پس از وي خانم دكتر « هلن كانتور » در سالهاي 1961 تا 1976 ميلادي كاوش كردند . چغاميش يكي از مراكز مهم آغاز كتابت و شهرنشيني در ايران بشمار ميرود و تعداد زيادي الواح گِلي ( شمارشي ) و قطعات و ظروف و كاسههاي سفالي مشهور به ( لبه واريخته ) كه از سفالينههاي شاخص دورة آغاز كتابت است ،از اين تپه به دست آمد .
از مراكز مهم دورة آغاز تاريخي در دشت خوزستان ، « شوش» اين ابرشهر دنياي باستان و پايتخت امپراتوري عيلام است كه از اواخر هزارة پنجم و اوائل هزارة چهارم پ.م. مركز سكونت و استقرار آدمي بوده است ولي در دوران آغاز خط و كتابت شهر چنان وسعتي يافت كه بر 95 هكتار بالغ شد .
2. عصر مفرغ
كشف فلز تركيبي ( آلياژي ) مفرغ رويداد مهم ديگري است كه در هزارة سوم پيش از ميلاد ، ايران شاهد وقوع آن بود . چند هزار سال از كشف نخستين فلز ( مس ) سپري شده بود تا آن كه در نيمة اوّل هزارة سوم پ.م . آثار و شواهد مربوط به پيدايش مفرغ در ايران ظاهر گشت و عصر فلز جاي خود را به دورة مفرغ سپرد .
اين دوره را كه از 2800 پ.م. يعني ظهور نخستين اشياء مفرغي آغاز و تا 1300 پ.م. كه همزمان با پيدايش آهن است ، پايان مييابد ، عصر مفرغ ناميدهاند و خود به سه دوره تقسيم ميشود : مفرغ قديم ، مفرغ ميانه و مفرغ جديد .
از مراكز مهم فرهنگهاي عصر مفرغ ايران بايد به غرب ايران و حوزة زاگرس مركزي ( لرستان پيشكوه و پشتكوه ) اشاره كرد كه از ابتداي كشف مفرغ ، صنعتگران مفرغ كار آن منطقه در به كارگيري از اين فلز مهارت تام داشتند و به عقيدة « پروفسور لوئي واندنبرگ » مفرغهاي ساخته شده در كوهپايههاي زاگرس به صورت مال التجاره به سرزمين سومر و عيلام ميرفته است .
كاوشهاي « واندنبرگ » باستانشناس بلژيكي در گورستان باستاني « بني سورمه » واقع در چوار ايلام كه از مناطق آغاز مفرغ است منجر به تجديد نظر در گاهنگاري عصر مفرغ و اضافه شدن سه سده به تاريخ آن شد .
3. ظهور و به قدرت رسيدن حكومت عيلام
از رويدادهاي مهم فرهنگي و سياسي ايران در هزارة سوم پ . م . ظهور و قدرت يافتن حكومت و امپراتوري عيلام است كه نقش مهمي در تاريخ سياسي و فرهنگي ايران داشته است و به عبارتي : « تا پيش از ورود مادها و پارسها حدود يك هزار سال تاريخ سرزمين ايران به تقريب منحصر به تاريخ عيلام بوده است » .
بر اساس يافتههاي باستانشناسي قرن اخير رد پاي فرهنگ و تمدن عيلامي را از شرق رودخانة دجله تا شهر سوختة زابل و از ارتفاعات زاگرس مركزي تا بوشهر ميتوان سراغ گرفت . گر چه سرزمين اصلي عيلام در شمال دشت خوزستان بويژه شوش متمركز بوده است ، خاستگاه و نژاد عيلاميان و اينكه از چه نژادي بودهاند هنوز مشخص و روشن نيست . تا اين اندازه گفتهاند كه آنان نه سامي نژادند و نه آريايي ( هند و ايراني ) و به گفتة « والترهينتس » : « نژادي هستند با استقلالي خدشه ناپذير » . شايد بتوان آنان را ساكنان اولية دشت خوزستان دانست .
سرزمين اصلي عيلام شامل ايالات شوش ، آوان ، سيماش ، انشان ( انزان )، پارسوماش بود كه جز شوش و انشان هنوز محل دقيق ايالات نامبرده مشخص نگرديده و عيلام شناسان هر كدام براي تعيين محل آنها به حدس و گمان پرداختهاند . در تاريخ عيلام بجز دورة آغازين و چند دورة متناوب ، شوش همواره به عنوان مركز فرمانروايي و پايتخت عيلام بوده و ايالات مختلف كه به صورت فدرال اداره ميشدند ، از آن تبعيّت ميكردند .
پيدايش خط و كتابت و ورود ايران به ادوار تاريخي خود با ظهور و پيدايش دولت عيلام همراه بود و ميتوان عيلاميها را نخستين مخترعان خط در ايران به شمار آورد .
4. پيدايش شهر نشيني و گسترش كلان شهرهاي باستاني در ايران
گر چه عدهاي از صاحب نظران و پژوهشگران واژة « شهر » و « شهر نشيني » را به هزارههاي قبل از هزارة سوم پ.م. نيز تعميم دادهاند ، ولي با توجه به ويژگيهاي در نظر گرفته شده براي يك شهر و وسعت و جمعيت و ساختارهاي اجتماعي ـ سياسي و شيوههاي معيشتي در مرحلة شهر نشيني ، شهر به مفهوم اخصّ آن از اواخر هزارة چهارم پ.م. و خصوصاً هزارة سوم پ.م. در ايران موجوديت يافت . شهرهاي مهم ايران در هزارة سوم پ.م. عبارتند از : تپة حسنلو و هفتوان تپه در آذربايجان ـ سيلك ، كاشان ـ حصار ، دامغان ـ گيان ، نهاوند ـ گودين ، كنگاور ـ شاه تپه و تورنگ تپة گرگان ـ تپة قبرستان بوئين زهراي قزوين ـ شوش ، خوزستان ـ تپة يحيي و شهداد ، كرمان ـ مليان ، فارس ـ شهر سوخته ، زابل . |