يكي از تيرههاي اقوام آريايي كه از كنارة غربي درياي خزر ، همزمان با « ماد» ها وارد ايران شدند و در آغاز ورود در ناحية جنوب غربي درياچة اروميه ساكن گرديدند ، « پارس » ها بودند . نخستين بار در سالنامههاي آشوري زمان « شلمانصر سوّم » ( شاه آشور ) در سال 834 پ.م. از موطن جديد آنها با نام « پارسوآ» ياد شده است . پس از چندي به دليل فشردگي اقوام در آذربايجان و ناامني منطقه ، به سوي جنوب و جنوب شرقي روي آوردند و در مسير خود با « عيلامي » ها آشنا شدند و در 700 پ.م. در ناحية « پارسوماش » ـ احتمالاً در منطقة كوهستاني بختياري ، در ناحيهاي كه در قلمرو عيلام بود ـ مستقر گرديدند . پس از چندي شهر عيلامي « انزان » يا « انشان » را متصرف شدند و در محيط متشنّجي كه از جنگ ميان عيلام و آشور به وجود آمده بود و اختلافات داخلي ميان « عيلامي » ها بر شدت آن ميافزود ، قلمرو كوچكي به وجود آوردند كه بزرگ قبيلة پارس يعني « هخامنش » بر آن حكمراني ميكرد .
« كوروش دوم » پايه گذار سلسلة هخامنشي و بر پا دارندة امپراتوري قدرتمند « پارسي » ها بشمار ميرود . او پس از برانداختن پادشاهي ماد ، « پارس» ها را بر سراسر ايران حاكم كرد و به گسترش قلمرو جغرافيايي ايران پرداخت . در زمان پسر وي « كمبوجية دوم » كه در ايران نبود و براي فتح مصر رفته بود ، انتقال سلطنت از تيرة كوروش اوّل به تيرة « آريارمنه » با يك حركت كودتا مانند فراهم گرديد .
دورة هخامنشي را ميتوان دورة طلائي ايران باستان بشمار آورد . اقدامات تاريخ سازي همچون ضرب سكّه براي اوّل بار در ايران ـ ايجاد شهرها و آثار ارزشمند ـ حفر اوّل بار كانال ميان درياي سرخ و رودخانة نيل ـ ايجاد راهها ، چاپارخانهها و شبكة تأمين امنيت و . . . در زمان اين سلسله به ظهور رسيد .
گر چه هخامنشيان به سنت ديرين آريايي يعني كوچ نشيني وفادار بودند و شاهان هخامنشي از زمان داريوش اوّل به بعد به صورت ييلاق و قشلاق در ميان چهار پايتخت خود : همدان ، بابل ، شوش و تخت جمشيد تردد ميكردند ، اما بنيانگذار يادمانها و شهرهايي چون « پاسارگاد » و « تخت جمشيد » هستند . مهمترين آثار هخامنشي ايران عبارتند از : پاسارگاد ، تخت جمشيد ، شوش ، بيستون ، صفّه مسجد سليمان و نقش رستم .
پاسارگارد : پاسارگارد نخستين پايتخت هخامنشيان است كه تا زمان ما بر جاي مانده است . شهر باستاني پاسارگاد در دشتي سرسبز به نام « دشت مرغاب » در شمال شيراز واقع شده و فاصلة آن تا شيراز140 كيلومتر است . آثار هخامنشي باقيمانده در پاسارگاد عبارتند از : آرامگاه كوروش دوم ، كاخ اختصاصي ، كاخ بار ، كاخ شرقي و نگارة انسان بالدار ، صفة سنگي مشهور به مادر سليمان ، برج سنگي مكعبي شكل كه عدهاي آن را آرامگاه كمبوجية دوم گفتهاند اما در محل به زندان سليمان شهرت دارد و نيز آتشدانهاي سنگي .
كاوشهاي باستانشناسي در پاسارگاد را علي سامي و ديويد استروناخ انجام دادهاند و اگر چه اغلب آثار موجود در پاسارگاد كشف و شناخته شدهاند ، امّا اين « باغ شهر » دورة هخامنشي به بررسيها و مطالعات بيشتري نياز دارد .
تخت جمشيد : ويرانههاي تخت جمشيد در 60 كيلومتري شمال شيراز و دامنة كوه « رحمت » واقع شده است . تخت جمشيد را داريوش اوّل هخامنشي بنيان گذاشت و شاهان پس از وي هر كدام به تكميل آن اهتمام كردند ، امّا شواهد موجود حاكي است كه تا پايان عصر هخامنشي و سوختن و ويران شدن آن به دستور اسكندر مقدوني ، بناي آن ناتمام ماند .
آثار باقيمانده در تخت جمشيد عبارتند از : دروازة ملل ، دروازة ناتمام ، كاخ صدستون ، كاخ آپادانا ، كاخ تچر ، كاخ هديش ، كاخ اردشير سوم ، كاخ حرمسرا ، كاخ خزانه ، ديوار دفاعي ، كاخ مركزي ، پلكان ورودي ، مقابر هخامنشي ، سنگ نبشتهها و كتيبههاي شاهان هخامنشي ، عمارت چهار ستوني پايين صفّه و بقاياي شهر هخانشي ( پارسه ) در قسمت جنوبي تخت . از مهمترين اسناد تاريخي موجود در تخت جمشيد ، نقوش پلكان شرقي كاخ آپاداناست كه اقوام و ملل تابعة دولت هخامنشي را در لباسهاي محلي خود و هنگام حمل هدايا به دربار هخامنشي نشان داده است .
كاوشهاي اين محوطة باستاني را از سال 1309 ش . « ارنست هرتسفلد » از مؤسسة شرق شناسي « دانشگاه شيكاگو » آغاز كرد و از سال 1314 ش . « اريك اشميت » كار او را ادامه داد . بعد از جنگ جهاني دوم علي سامي باستانشناسي ايران به مدت چند فصل كاوشهاي تخت جمشيد را دنبال كرد . در سال 1347 ش . هيئتي از باستانشناسان ايراني به سرپرستي دكتر اكبر مختار تجويدي به منظور پيدا كردن شهر هخامنشي پارسه به حفاري در اراضي جنوب صفه ( حد فاصل تخت و مقبرة ناتمام داريوش سوم ) پرداخت و بخشهايي از شهر پارسه و واحدهاي ساختماني آن را از زير خاك بيرون آورد .
نقش رستم : در فاصلة پنج كيلومتري تخت جمشيد ، بر سينة كوهي به نام كوه « حسين » چها مقبره مربوط به شاهان هخامنشي جلب نظر ميكند . آثار نقش رستم مشتمل است بر : مقابر داريوش اوّل ، خشايارشا ، اردشير اوّل ، داريوش دوم ، كعبة زرتشت و نقوش برجستة ساساني .
در ميان مقابر كه از بيرون نمايي چليپايي شكل دارند فقط مقبرة داريوش اوّل داراي كتيبه به سه زبان « فارسي باستان » ، « عيلامي » ، « بابلي » است و ديگر مقابر را به حدس و گمان تاريخ گذاري كردهاند .
« كعبة زرتشت » بنايي است احتمالاً از دورههاي آغازين هخامنشي كه به شكل مكعب از سنگهاي تراشدار سياه و سفيد ساخته شده و يك اتاق كوچك در قسمت فوقاني آن تعبيه شده كه عملكرد آن مشخص نيست . شايد محلي براي نگهداري « كتاب مقدس » و يا به امانت گذاشتن اجساد شاهان پيش از تدفين بوده است .
شوش : داريوش هخامنشي « شوش » را پيش از « تخت جمشيد » بنا كرد . بنابراين سادهتر و بيپيرايهتر از تخت جمشيد بوده است . از عناصر تزييني مختص شوش آجرهاي منقوش لعابدار است كه به مقدار زيادي در كاوشهاي شوش يافت شده و تخت جمشيد فاقد آنها بوده است .
صفة مسجد سليمان : اين محوطه را « رومن گيرشمن » در سالهاي 46 ـ 1350 ش . كاوش كرد . او نظر داد كه قديميترين پايتخت هخامنشي در مسجد سليمان بوده و هنر پاسارگاد دنبالة هنر مسجد سليمان است .
بيستون : بيستون در 40 كيلومتري كرمانشاه واقع است و آثار بسياري را از دورههاي سنگي تا ادوار اسلامي با خود دارد . يكي از مهمترين اسناد تاريخي ايران در دورة هخامنشيان يعني نقش و كتيبة داريوش اوّل بر سينة كوه صخرهاي آن نقش بسته است . اين نقش ، داريوش اوّل را در حالي كه نه تن از سران قبايل شورشي دست بسته در برابرش ايستادهاند ، به نمايش گذاشته است.
موضوع نقش و متن كتيبه مربوط است به : وقايع سالهاي نخستين پادشاهي داريوش اوّل و قيام « گئوماتاي » مغ ( بردياي دروغين ) و سرانجام كشته شدن او و سركوب شورشهاي قبايل و . . . .
كتيبة به سه زبان و خط ( عيلامي ، فارسي باستان ، بابلي ) است و نخستين بار « هنري راولينسن » مستشرق انگليسي در سال 1846 م . آن را كشف رمز و قرائت كرد . |